زهرا سادات حسینی لواسانی

زندگینامه عالمه و سخنور عالیقدر زهرا سادات لواسانی (خانم عمرانی) و خاندان علم ایشان

زهرا سادات حسینی لواسانی

زندگینامه عالمه و سخنور عالیقدر زهرا سادات لواسانی (خانم عمرانی) و خاندان علم ایشان

زهرا سادات حسینی لواسانی

بسم الله الرحمن الرحیم

دیپلمات عالیقدر انقلاب اسلامی

شهید سید عباس لواسانی

 

شهید سید عباس لواسانی

 

شهید سید عباس لواسانی دوازدهمین و آخرین فرزند عالم مجتهد و متکلم شیعه و مهاجر الی الله مرحوم آیت الله سید حسن لواسانی در سال 1330 هـ.ش در لواسان منطقه شمیرانات استان تهران دیده به جهان گشودند.

 

 فهرست مطالب:

1. تولد و نسب مادری ایشان                      

2. تحصیلات ایشان

3. فعالیت‌های اجتماعی سیاسی

4. ماجرای گروگان گیری 6 روزه 

الف - پیشینه اتفاقات گروگان گیری سفارت ایران در انگلیس

ب - ماجرای گروگان گیری سفارت ایران در لندن پایتخت انگلیس

ج - شروع درگیری بین تروریست‌ها و گروگان‌های سفارت و شهادت سید عباس لواسانی

د - شروع حمله نیروهای هوایی ویژه S.A.S و شهادت علی اکبر صمدزاده

هـ - اتفاقات بعد از گروگان گیری سفارت ایران

5. تشییع و دفن شهید سید عباس لواسانی و شهید علی اکبر صمدزاده

6. گزارشات تکمیلی گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

7. مستندها و فیلم‌های مرتبط با این جریان

8. منابع

 


تولد و نسب مادری ایشان

همانطور که در زندگانی مرحوم آیت الله سید حسن لواسانی ذکر شد، ایشان سه همسر داشته‌اند که شهید سید عباس لواسانی از سومین همسر ایشان است و با دیگر فرزندان از جهت مادر ناتنی هستند. خداوند متعال این فرزند شهید را پس از بازگشت مرحوم پدر ایشان از لبنان به ایران و در شمیرانات استان تهران و منطقه لواسانات به ایشان هدیه می‌کند. سید عباس لواسانی به گفته خواهر کوچکترشان حدود هفت سال را به دور از پدر، نزد مادر خویش خانم «طاهره (زهرا) خاکی» رشد نمود و بعد از آن دیگر نزد پدر بوده است. مرحومه زهرا خاکی در سال 1388 دار فانی را وداع گفت و در قطعه 45 بهشت زهرا مدفون گردید. رحمت خدا بر ایشان باد.

 


تحصیلات ایشان

شهید سید عباس لواسانی

تصویر شماره 1- شهید سید عباس لواسانی در دوران نوجوانی

شهید سید عباس لواسانی دوران تحصیل خود را تا مقطع دیپلم در شهر تهران سپری کردند و پس از آن عازم لبنان شده و در دانشگاه بیروت، در رشته مهندسی راه و ساختمان به تحصیل پرداختند. سپس برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر به انگلستان و شهر لندن رفته و در آنجا فارغ التحصیل می‌شوند. ایشان به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی مسلط بوده‌اند.

 


فعالیت‌های اجتماعی سیاسی

اواخر دوره تحصیلی ایشان همزمان با دوران پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی بود و ایشان نیز در خارج از کشور به فعالیت‌های انقلابی خویش مشغول بودند. به گفته برادر ایشان مرحوم آیت الله سید کاظم لواسانی (رحمه‌الله‌علیه): «شهید سید عباس لواسانی همواره جزو نفرات ممتاز در دوره‌های تحصیلی بود و پس از پایان دوران تحصیلات خود بر آن شد تا برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر به یکی از کشورهای دیگر جهان برود که قرعه به نام انگلیس افتاد. او عاشق انقلاب و امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) بود. پس از اینکه به انگلیس رفت داوطلبانه و برای خدمت به نظام و انقلاب به سفارت ایران در انگلستان رفت تا از قدرت ترجمه خود برای کمک به اعضای سفارتخانه استفاده کند.» لذا در آنجا به عنوان کارمند سفارت ایران در حالی که یک فرد انقلابی و فعال مذهبی بودند مشغول به فعالیت شدند.

دست خط و تفسیر شهید سید عباس لواسانی از بخشی از سوره مبارکه غاشیه

تصویر شماره 2- دست خط و تفسیر شهید سید عباس لواسانی از بخشی از سوره مبارکه غاشیه

 


ماجرای گروگان گیری 6 روزه

شهید سید عباس لواسانی حدود ده روز بود که به عنوان کارمند از بخش دانشجویی سفارت به بخش اصلی سفارت اعزام شده بودند. به گفته دکتر غلامعلی افروز که آن زمان کاردار سفارت ایران در انگلستان بودند، سمت این شهید بزرگوار در بخش خبر (Press) برای سفارت فعالیت می‌کردند و همزمان دانشجو (احتمالا دکتری) نیز بودند.

دکتر غلامعلی افروز کاردار وقت سفارت ایران در زمان گروگان‌گیری

تصویر شماره 3- دکتر غلامعلی افروز کاردار سفارت ایران در زمان گروگان‌گیری

 


ایام، اوایل سال 1359 است و جمهوری اسلامی ایران تازه یک سال است که رسمیت پیدا کرده است و چند ماه قبل درب‌های سفارت آمریکا در ایران گشوده شد و روز تسخیر لانه جاسوسی به دست مردم ایران رقم خورده است و آمریکا به دنبال آزادی گروگان‌های سفارت خود در ایران نیز هست. همچنین چند روز پیش یعنی در 5 اردیبهشت سال 59 نیز عملیات نظامی آمریکایی در طبس با شکست سنگینی مواجه شده بود. همچنین تاریخ نشان می‌دهد که عراق به تحریک آمریکا و متحدانش از همان ابتدای انقلاب اسلامی و یا از فروردین ،59 حملات خود را به ایران در مرزها شروع کرده بود و انقلاب اسلامی حتی در این ایام نیز شهید هم داشته است. در کردستان جنگ‌های پارتیزانی شروع شده بود و کردستانِ ترکیه و عراق، علیه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی می‌جنگیدند. مرزهای جمهوری اسلامی ناامن بود و عملاً از فروردین ماه، جنگ هشت سال دفاع مقدس شروع شده بود. اما از 30 شهریور ماه، حملات گسترده‌تر و سازمان‌یافته‌تر شد، لذا عراق آغاز جنگ را رسما اعلام کرد.

در عین حال خوزستان که منطقه‌ای نفت خیز و منبع درآمد اصلی ایران به شمار می‌رفت نیز دست آویز اصلی صدام حسین (لعنه‌الله‌علیه) برای حمله به ایران شد، تا در این طرح آمریکایی، قدرت اقتصادی ایران را از بین ببرند و در نتیجه آن، عمر انقلاب اسلامی را به پایان برسانند و البته در این جهت نیز از حربه تفرقه میان شیعه و سنی نیز به عنوان مجسمه‌ی ترسِ کشورهایِ عربیِ منطقه استفاده کردند. تلاش آنها این بود که انقلاب اسلامی را حکومت تشیع مداری، معرفی کنند که بزرگترین خطر برای کشورهای عربی منطقه که عمدتا اهل تسنن هستند، جلوه دهند. لذا از این طریق همراهی کشورهای منطقه را برای پیاده کردن نقشه جداسازی خوزستان از ایران اسلامی به دست دست‌نشانده خودشان، صدام حسین (لعنه‌الله‌علیه)، و در نهایت نابودی انقلاب اسلامی کسب کنند.

همچنین تقریبا یک ماه قبل از این اتفاق، سفارت انگلیس در تهران، به سرعت عجیبی تخلیه می‌شود. البته دکتر افروز از بی‌ربط بودن احتمالی این ماجرا به بحث گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن اشاره کرده است.

گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن، در حالی رخ داد که در پی تهدید‌های مکرر قبلی از ناحیه بعثی‌ها و حمله ناموفق چند روز قبل به سفارت ایران در بیروت، دکتر غلامعلی افروز، کاردار سفارت ایران، در نامه‌ای رسمی خطاب به شاخه ضد تروریست پلیس لندن، تقاضای حفاظت بیشتر از سفارتخانه را اعلام‌ کرده و پلیس لندن در نامه‌ای رسمی در این مورد قول مساعدت داده بود (پاسخِ نامه‌ی دوم دکتر افروز در حین گروگان‌گیری به ساختمان کناری سفارت تحویل داده شده بود!). در صورتی که چنین مساعدتی اتفاق نیفتاد و تنها یک پلیس امنیت در مقابل سفارت گمارده شده بود.

 


در این شرایط بود که در ساعت 11:30 صبح به وقت لندن، چهارشنبه 10 اردیبهشت ماه سال 1359 (30 آوریل 1980 م)، شش نفر که یک ماه پیش با گذرنامه عراقی از بغداد وارد لندن شده بودند، به سفارت ایران در لندن به صورت کاملا مسلح حمله کردند. این گروه که خود را گروه الشهید نامید، گاه خود را عضو سازمان سیاسی خلق عرب مسلمان ایران و گاهی جبهه دموکراتیک انقلابی برای آزادی عربستان (خوزستان منظور است (اینکه به خوزستان، عربستان می‌گفتند، خود نشانه از حضور عربستان در مسئله ایران و عراق دارد، همچنین منظور، سرزمین خلق عرب ایران نیز بوده است)) معرفی می‌کردند. این شش نفر مردانی عربتبار با تابعیت ایرانی، سوری و عراقی، در حزبی موسوم به حزب بعث خوزستان یا ایران بودند. این سه گروه معرفی شده احتمالا یک ریشه و اصل داشته‌اند.

سلیم علی محمد (معروف به عون) رهبر گروه و اهل خوزستان بود، او در دانشگاه تهران تا مقطع لیسانس درس خوانده بود و همانجا به یک فعال سیاسی بدل شده بود؛ و به واسطه فعالیت برای سازمان سیاسی خلق عرب توسط ساواک دستگیر و زندانی شده بود؛ همانجا زخمی برداشت، که ادعا می­‌کرد توسط شکنجه­‌گران ساواک ایجاد شده است. شکیر عبدالله رحیل (معروف به فیصل) نفر دوم پس از عون بود که او نیز توسط ساواک دستگیر و زندانی شده بود؛ شکیر سلطان سعید (معروف به حسن)، تمیر محمد حسین (معروف به عباس)، فوزی بداوی نژاد (معروف به علی)، مکی حنون علی (معروف به مکی) که کوچک­ترین عضو گروه بود.

شش گروگان‌گیر سفارت ایران در انگلیس در سال 1359

تصویر شماره 4- شش تروریست ماجرای گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن 10 اردیبهشت 1359

این گروه شش نفره با دانستن اینکه پلیس امنیت سفارت «تِریورُ لاک» ساعت حدوداً 10 صبح تا 10:10 دقیقه برای خوردن چای و بیسکویت وارد سفارت می‌شود و کسی جلوی سفارت نیست، حمله را آغاز می‌کنند و تمام 26 نفری را که داخل سفارت ایران بودند (گزارش نیروهای ویژه هوایی ارتش انگلیس و گروگان‌ها) (دو خبرنگار bbc نیز به نام «کریس کریمر» و «سیم هریس» در ساختمان سفارت بوده‌اند)، به گروگان می‌گیرند. لذا اولین خطا (و شاید هماهنگی) از جانب پلیس امنیت انگلیس، اتفاق می‌افتد و تروریست‌ها به راحتی وارد سفارت می‌شوند. پلیس امنیت در تمام طول گروگان‌گیری خلع سلاح نشد و البته آن روز نیز نوبت او برای کشیک نبوده است.

سه گروگان انگلیسی (پلیس امنیت سفارت و دو خبرنگار بی بی سی)

تصویر شماره 5- سه گروگان انگلیسی در ماجرای گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن 10 اردیبهشت 1359

سرکرده تروریست‌ها در طی تماس‌های تلفنی مختلف و تهدید درباره به شهادت رساندن افراد داخل سفارت، تقاضای پخش خواسته‌های خود از طریق شبکه بی بی سی را می‌کند. که هرچند از شبکه داخلی بی بی سی انگلستان، کامل پخش نمی‌شود، ولی از بخش برون مرزی بی بی سی به صورت کامل خواسته‌هایشان پخش می‌شود، که به شرح زیر بوده است:

«خواسته ما آزادی ۹۱ عرب از زندان‌های عربستان (خوزستان) که یکی از استان‌های جنوبی ایران است، می‌باشد. دولت ایران ۲۴ ساعت مهلت دارد که این ۹۱ نفر را آزاد کند و با هواپیما به لندن بیاورد. موقعی که این هواپیما به لندن رسید، ما به همراه گروگان‌ها به یک پایتخت عربی در خاورمیانه پرواز خواهیم کرد و در آنجا گروگان‌ها آزاد خواهند شد.»

آنها همچنین خواستار خودمختاری عربستان (خوزستان) و به رسمیت شناختن آن توسط دولت ایران شدند. و نیز برای انجام مذاکره، خواهان حضور یکی از سفرای عراق، الجزایر یا اردن در محل سفارت شدند، ولی تا پایان این ماجرا هیچ‌یک از دیپلمات‌های کشورهای مذکور حاضر به این کار نشدند؛ البته اسناد منتشر شده بعد از این واقعه نشان می‌دهد که دولت انگلیس از تمام کشورهای عربی درخواست میانجی‌گری داشته و فقط نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در لندن این امر را پذیرفته بوده است. (درست تر آنکه تقاضای هواپیما و یک مینی بوس نیز کردند و گفتند که گروگان‌ها به جز دکتر افروز که با آنها به بغداد برده می‌شود در فرودگاه آزاد می‌شوند)

در مقابل تهدیدهای تروریست‌ها، مبنی بر به شهادت رساندن سفیران، جمهوری اسلامی ایران به هیچ عنوان نرمشی نشان نداد و همچنین در بیانیه‌هایی از جانب شهید چمران و خانواده‌های ایشان اعلام کرد که دیپلمات‌های ایران آماده شهادتند و از مرگ نمی‌هراسند. تیتر یکِ روزنامه کیهان در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ به این گونه بود: «دیپلمات‌های ایرانی: آماده شهادتیم، تن به خواسته‌­های نامشروع تروریست‌ها نمی­‌دهیم.»

البته تروریست‌ها با رایزنی‌های پلیس (یک مامور پلیس نیز مستقیما با سلیم سخن گفت و برای افراد داخل سفارت غذا فرستاد)، پنج نفر را در چند مرحله آزاد کردند که نفر اول در روز دوم، کریس کریمر خبرنگار بی.بی.سی، که به شدت مریض بود. در روزهای دیگر یک خبرنگار سوری به نام مصطفی کرکوتی؛ منشی سفارت، خانم فریده مظفریان؛ دبیر سفارت، خانم صانعی گنجی که باردار بودند و مردی به نام علی گل غضنفر، معلم و توریست پاکستانی که بعدها معلوم شد به خاطر خروپف بلندش که مانع از خواب افراد شده بود، آزادش کردند. و همه اینها نشانه از عدول تروریست‌ها از خواسته‌هایشان بود که به ترتیب خواسته‌های بیان شده، در چند مرحله تغییر در خواسته‌های خود ایجاد کردند. تا جایی که در روزنامه کیهان در روز یکشنبه 4 می 1980، تیتر می‌کند: «اشغالگران سفارت ایران در لندن آماده تسلیم شدند»

آوردن برانکارد برای گروگان آزاد شده کریس کریمر که به شدت بیمار بود   گروگان کریس کریمر، خبرنگار بی بی سی پس از آزادی در بیمارستان

تصویر شماره 6 و 7- آزادی کریس کریمر خبرنگار بی بی سی با مذاکره پلیس در حالی که مریضی شدیدی داشته و به بیمارستان برده شد،  1 می 1980

مذاکره  پلیس با تروریست‌ها با یک مترجم خانم، 2 می 1980

تصویر شماره 8- پلیس مذاکره کننده از نزدیک با گروگان‌گیرها به همراه مترجم فارسی خانم،  2 می 1980

تصویر یکی از تروریست‌ها که برای برداشتن غذایی که پلیس آورده، از ساختنان بیرون آمده است     تصویر بزرگ شده تروریست با اسلحه که برای برداشتن غذایی که پلیس آورده، بیرون ساختنان آمده است

تصویر شماره 9 و 10- بیرون آمدن یکی از تروریست‌ها از سفارت، جهت برداشتن غذایی که پلیس برای ایشان در مقابل در قرار داده بود (غذا از یک رستوران ایرانی تهیه شده و توسط یک افسر با پوشش پیک رستوران، تحویل گروگان‌گیرها می‌شد)، 2 می 1980

آزاد کردن یک زن و دو مرد از گروگان‌ها توسط تروریست‌ها، 3 می 1980

تصویر شماره 11- آزادی یک زن و دو مرد پس از مذاکره مجدد پلیس با گروگان‌گیرها،  3 می 1980

مذاکره تریور لاک و یکی دیگر از گروگان‌ها با پلیس      مذاکره تریور لاک و یک گروگان دیگر با پلیس به همراه یک تروریست

تصویر شماره 12 و 13- مذاکره تریور لاک پلیس امنیت سفارت و یکی دیگر از گروگان‌ها با پلیس و یکی از تروریست‌ها ،  4 می 1980

مذاکره دکتر غلامعلی افروز و یک گروگان دیگر با پلیس انگلیس

تصویر شماره 14- مذاکره دکتر غلامعلی افروز و یکی دیگر از گروگان‌ها با پلیس انگلیس،  4 می 1980

روزنامه کیهان در 4 می 1980 مبنی بر آماده تسلیم شدن اشغالگران سفارت

تصویر شماره 15- نشانه‌های عدول تروریست‌ها از خواسته‌هایشان حتی در حد تسلیم شدن (4 می 1980)

در هر صورت این اتفاق به جهت دست دست کردن دولت انگلیس که مسئولیت حفظ امنیت تمامی گروگان‌های داخل سفارت را به عهده گرفته بود، تا پنج روز ادامه پیدا کرد و خواسته‌های تروریست‌ها نیز برآورده نشده بود؛ لذا شرایط سخت تر و حساس تر می‌شد. همچنین عملیات‌های مخفیانه‌ی ورود و یا نصب میکروفون و دوربین و برآمدگی دیوار به خاطر نصب دوربین و سر و صدای آن و تحرکات نیروهای ویژه هوایی ارتش انگلیس «Special Air Service» (S.A.S)، عون را مشکوک کرده و احتمال حمله قریب الوقوع نیروی ویژه را بالا برده و باعث عصبانی و نگران شدن تروریست‌ها می‌شود.

 


شروع درگیری بین تروریست‌ها و گروگان‌های سفارت و شهادت سید عباس لواسانی

اما در این میان یک درگیری بین افراد سفارت و گروگان‌گیرها رخ می‌دهد که در چند روز گذشته شکل گرفته است؛ دکتر افروز آن را اینگونه بیان می‌کند:

«چگونه درگیری پیش آمد؟ یک پوستر، مال دوره قدیمی ارشاد، زمان آقای دکتر میناچی که عکس همه اقوام ایرانی بود (در سفارت بود که) و ظاهرا عکس عرب در آنها نبود. و اینها می‌­گفتند شما ما را حساب نکردید. گفتم طراح اشتباه کرده است! نهایتا پوستر را برداشتند که چرا عرب نیست و ما گفتیم عیب ندارد، اشتباه شده است. حالِ من خیلی مساعد نبود. کلیه­‌هایم هم مشکل داشت. هر از گاهی که به دستشویی می­‌رفتم و برمی­‌گشتم، می‌دیدم به در و دیوار سفارت با ماژیک نوشته‌اند: «مرگ بر بهشتی! مرگ بر مدنی!» گفتم: «شما که انقلابی هستید، به سید اولاد پیغمبر توهین نکنید و اینها را ننویسید». داد می‌زدند که: «برو بشین». ما هم خیلی درگیر نمی­‌شدیم.

روز پنجم بود و اینها خیلی عصبی شده بودند. جلوی نماز جماعت را هم گرفتند. من رفتم دستشویی و دیدم نوشته‌­اند: «مرگ بر خمینی!» خیلی منقلب و عصبی شدم. خدایا! اینجا به من می­‌گویند نماینده امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه)، آن­ وقت به این آدم، سید اولاد پیغمبر، (که) رهبر آزادگان جهان در ایران است، (توهین کنند) و من زنده باشم و اعتراض نکنم؟ هر چند امام گفته است، کاری نداشته باشید، ولی من نمی‌­توانم. من آمدم و گفتم: «یا این را پاک کن یا مرا بکش، من نمی‌­نشینم». مرا هل داد و گفت: «برو بشین». گفتم: «نمی­‌نشینم». همه گروگان­‌ها در اتاق بودند، همه (ی صداها) هم ضبط شدند. یک وقت از دو طرف اتاق ما صدا می‌آمد. گفتیم: «صدای کیست؟» یک انگلیسی به اسم موریس (که خدا رحمتش کند) آدم خیلی آزاده‌ای بود، گفت: «اینجا موش دارد، صدای موش است. ساختمان مال ۴۰۰ سال قبل است و موش زیاد دارد. موش­‌ها بازی می‌­کنند و کاری نمی‌­شود کرد»، در حالی که اینها (نیروی ویژه) با مته دیوار را سوراخ کرده و میکروفون کار گذاشته بودند. به هر حال دارم اینها را هم برای دوستان قدیم، هم جدید و هم همه بینندگان در طول تاریخ می‌گویم. گفتم: «یا پاک کن یا مرا بکش. من نمی‌نشینم.» من را هل داد و من هم او را هل دادم. 

در این جمع آقای حاج عباس لواسانی که شهید شد، جلو آمد. آقای لواسانی حدود ده روز قبل، از کنسولگری دانشجویی به قسمت سفارت آمده بود، که به ما کمک کند. بخش کنسولی دانشجویی ما گروگان نبودند و فقط کارکنان سفارت گروگان بودیم. آنها آزاد بودند. ما سه ساختمان داشتیم: دانشجویی، کنسولی که خیلی شلوغ بود و سفارت. گروگان‌گیرها سفارت را گرفته بودند و شهید لواسانی تازه آمده بود که به ما کمک کند. آمد و گفت: «دکتر چه شده است؟» گفتم: «این نامردها که ادای انقلابی بودن در می‌آورند، نوشته‌اند مرگ بر خمینی!». اصلا نپرسید که چی، یقه رهبر تروریست‌ها را گرفت و کله زد و گفت: «همین الان تو را می‌کشم.» داستان این طوری بود. این شجاعت و مردانگی را اگر نگویم واقعا دور از مروت است. ۲۴ نفر بودیم و آنجا نشسته و شاهد این صحنه بودند (یم). کاش فیلم هم می‌گرفتند، فقط صدا را ضبط کردند. فیلم ارزش داشت.

تروریست‌ها آمدند و درگیری شد و نارنجکی که دست یکی از آنها بود، روی زمین افتد. خدا رحم کرد که عمل نکرد و سوزنش سر جایش بود. بعد شهید لواسانی چند حرف تند زد که: «‌پدر سوخته! به رهبر من توهین می‌کنی؟ خیال می‌کنی من برای چه اینجا هستم؟» خلاصه درگیری بالا گرفت، طوری که انگلیسی‌ها و عراقی‌ها بلند شدند و آمدند و هول شدند و حتی آن مستخدم راجی که قبلا آنجا بود و عملا نوکر راجی و پیش ما بود و گروگان گرفته شده بود، لگدی به آقای لواسانی زد و گفت: «برو بنشین، تو چه کار داری؟ تو می‌خواهی شهید بشوی، ما نمی‌خواهیم.»

این اتفاق خیلی برایم تلخ بود. الان هم بعد از ۳۰ سال هنوز تلخ است، برای همین هم هنوز کتابش نکرده‌ام. با این صفای ذهنی، زندگی می‌کنم. خیلی دلم سوخت. خیلی مظلومانه بود. این لگد ایشان، از آن تفنگی (تیر خوردن خود دکتر افروز) که بعدا زدند، برایم سنگین تر بود، اما او هم از روی جهالت و فشار روانی این کار را کرد. انصافا از روی غرض این کار را نکرد.

نهایتا ما را سوا کردند و من به عباس آقا گفتم: «اینها قول داده‌اند که (نوشته‌ها را) پاک کنند». دیگر نفهمیدیم این کار را کردند یا نکردند؟ ولی قول دادند که پاک کنند و من عباس آقا را نشاندم.»

در بیرون فهمیدند که داخل، درگیری شده و خطرناک است. آن شب تمام شد و روز آخر رسید و گفتند:‌ «اگر هواپیما و مینی بوس حاضر نشود ما هر ساعت (گزارش انگلیسی هر نیم ساعت ذکر شده است) یک نفر را خواهیم کشت». در اینجا انگلیس می‌توانست مینی بوس حاضر کند و همه را بیرون ببرد و فقط روی من مذاکره و بقیه را آزاد کند و فقط مرا ببرند. می‌توانست مذاکره کند و مرا در فرودگاه نجات بدهد و خلاصه یک کاری بکند، اما این کار را هم نکرد. می‌توانست امکانات بدهد، بقیه را آزاد کنند و مرا ببرد فرودگاه و از آنها خواهش کند که ما باید ایشان را بازرسی کنیم و ببریم معاینه شود که از نظر پزشکی سالم باشد و بعد تحویل شما بدهیم یا نهایت من کشته می‌شدم. شاید هم شهید می‌شدم، ولی می‌توانست مداخله و این بحران را حل کند، اما این کار را نکرد. اینها ماشین ندادند و گروگان‌گیرها گفتند: «اگر ماشین ندهید، یک ساعت دیگر یکی را می‌کشیم.»

ساعت ده شد و واقعا نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود که اینها می‌خواهند یکی را بکشند. چهره‌های هر شش نفر عصبی بود. آمدند انتخاب کنند. مرا که انتخاب نمی‌کردند، چون من ماهیِ گنده‌شان بودم و مرا برای حفظ جان‌شان نگه می‌داشتند.

با من قرار بود معامله کنند. همین طور است. پس سراغ چه کسی باید می­‌رفتند؟ شهید عباس لواسانی که از او کینه به دل گرفته بودند. او هم اینها را تحقیر کرد و گفت: «من دست خالی، تو یوزی و برتا و نارنجک توی دستت هست، قدرت نظامی هم داری، انگلیس هم ظاهراً دنبال توست و من تک و تنها و یک آدم مظلوم هستم». شهید لواسانی بسیار ساده و پاک بود. واقعاً چهره پاکی داشت. یقه‌اش را گرفت و با کله زد توی سینه‌اش و گفت: «تو غلط کردی نوشتی مرگ بر خمینی. چه کسی به تو اجازه داده است از این غلط­ها بکنی؟ خیال کردی چون بر ما مسلط هستی، می‌­توانی از این غلط‌­ها بکنی؟» خیلی دلم برایش سوخت. انصافاً خیلی شجاعت داشت. خدا رحمتش کند. هر وقت یادش می­فتم منقلب می‌شوم. صحنه‌ها را که یادم می‌­آید، می­‌بینم او واقعاً بهشتی بود.

به هر­حال شهید لواسانی را بردند پایین و چند تا تیر هوایی زدند و ظاهراً او را نکشتند. بعد گفتند یک ساعت دیگر نفر بعدی را می­کشیم. ساعت دوم که گذشت، باز هم جواب ندادند. بی.بی.سی را روشن کردند که بگوید نفر اول را کشتیم، ولی رادیو اعلام نکرد. به رادیو لگد زدند که چرا اعلام نمی‌­کند ما نفر اول را کشتیم؟ در حالی که هنوز نکشته بودند و دست خودشان بود. یک ساعت بعد که گذشت، رفتند و عباس لواسانی را تیرباران کردند و با ملحفه و طناب پیکر پاک او را از پنجره به خیابان پرت کردند.»

اعزام نیروهای امدادی برای برداشتن پیکر شهید سید عباس لواسانی از مقابل سفارت

تصویر شماره 16- اعزام نیروهای امدادی برای برداشتن پیکر شهید سید عباس لواسانی از مقابل سفارت،  5 می 1980

حمل پیکر شهید سید عباس لواسانی از مقابل سفارت و انتقال آن به آمبولانس

تصویر شماره 17- حمل و انتقال پیکر بی‌جان شهید سید عباس لواسانی از مقابل سفارت به آمبولانس ،  5 می 1980

فیلم 1 - انتقال پیکر پاک شهید سید عباس لواسانی از مقابل درب سفارت پس از بیرون انداختن آن توسط تروریست‌ها

پیکر مطهر شهید سید عباس لواسانی پس از شهادت

تصویر شماره 18- پیکر مطهر شهید سید عباس لواسانی پس از شهادت

اینگونه بود که شهید سید عباس لواسانی، با کمال مظلومیت و تنها یک هفته مانده به ارتحال پدر بزرگوارشان، در روز دوشنبه 15 اردیبهشت 1359 (19 جمادی الثانی 1400 هـ.ق) در ساعت 13:45 دقیقه به وقت لندن، در سن 28 سالگی، به فیض شهادت نائل شدند و پیکر مطهر ایشان را پس از تیرباران در سفارت، از پنجره به جلوی درب ورودی، پرتاب کردند. «... وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» (شعراء/227)

 


بعد از این اتفاق، ناگهان نیروهای ویژه S.A.S که آماده عملیات بودند از سقف به پنجره‌ها و ایوان‌های جلو و پشت سفارت آمدند و با چند انفجار و گاز اشک آور وارد ساختمان شدند. در این حال دو تن از گروگان‌گیرها تسلیم شدند و اسلحه خود را به بیرون پرتاب کرده و پرچم سفید را نیز از پنجره نشان می‌دهند، اما با این حال هر دو آنها را در کنار دیوار به رگبار بستند. و این در حالی بود که مارگاریت تاچر نخست وزیر وقت انگلستان (که پس از این ماجرا زن آهنین لقب گرفت چرا که توانسته بود در سال اول نخست وزیری‌اش چنین اتفاقی را آنگونه که می‌خواست قائله را ختم دهد) در پیامی کاملاً غیرمعمول به صورت جدی خواستار حفظ جان گروگان‌ها و کشتن همه گروگان‌گیرها شده بود (مصطفی کرکوتی می‌گوید که تاچر به صورت مستقیم نگفت همه را بکشید ولی گفت که «انگلیس نباید هیچ تبعاتی از این ماجرا ببیند» و برداشت از این حرفش دقیقا کشتن همه تروریست‌ها بود). در حالی که دکتر افروز به مأمورین اشاره کرده است که حالا که تسلیم شده‌اند اینها را نکشید تا مقصودشان را دریابیم. ولی ظاهرا مقصود از این کار حذف همه تروریست‌ها بوده تا اطلاعاتی فاش نشود و این دومین سر نخ ایران از این ماجرای شش روزه بود.

آماده شدن نیروهای s.a.s از پشت بام سفارت برای حمله به داخل سفارت

تصویر شماره 19- آماده شدن نیروهای ویژه s.a.s بر پشت بام ساختمان سفارت برای سقوط به مقابل پنجره‌هایی که منفجر می‌شوند، برای حمله و ورود به سفارت (5 می 1980م)

حرکت نیروهای s.a.s از پشت بام برای ورود به سفارت

تصویر شماره 20- شروع حرکت نیروهای ویژه s.a.s برای حمله و ورود به سفارت (5 می 1980م)

آماده شدن نیروهای ویژه به جهت انفجار پنجره سفارت برای ورود

تصویر شماره 21- نیروهای ویژه s.a.s در حال نصب چاچوب بمب گذاری شده برای انفجار پنجره جهت ایجاد راه ورود به سفارت (5 می 1980م)

انفجار در مقابل ساختمان سفارت برای تخریب پنجره و ورود نیروهای ویژه به آن

آتش ایجاد شده توسط انفجار نیروهای ویژه برای ورود به سفارت

تصویر شماره 22 و 23- انفجار مواد منفجره کارگذاشته شده توسط نیروهای ویژه s.a.s برای ورود به سفارت و آتش گرفتن پرده‌های سفارت (5 می 1980م)

پایین آمدن نیروهای ویژه از پشت بام برای ورود به سفارت

استقرار نیروهای ویژه و ورود به سفارت

استقرار و ورود نیروهای ویژه به سفارت پس از انفجار

ورود نیروهای ویژه به داخل سفارت ایران

تصویر شماره 24 و 25 و 26 و 27- سقوط نیروهای ویژه از پشت بام به بالکن‌ها و ورود به سفارت پس از انفجار (یکی از نیروهای ویژه به طناب گیر کرده است و موجب سوختگی پایش در مقابل آتش می‌شود؛ دیگر نیروها به او کمک می‌کنند) (5 می 1980م)

آمادگی پلیس با فاصله از سفارت برای مقابله با تروریست‌ها در زمان حمله نیروهای ویژه

تصویر شماره 28- پلیس انگلیس در محوطه بیرونی مقابل سفارت در حالت آماده باش برای مقابله با خطرات احتمالی (5 می 1980م)

عملیات ورود و انفجار در پشت ساختمان سفارت توسط نیروهای ویژه

تصویر شماره 29- عملیات انفجار دیگر در پشت سفارت توسط نیروهای ویژه برای ایجاد راه ورود به سفارت (5 می 1980م)

ورود نیروهای ویژه از پشت بام و پشت سختمان سفارت

تصویر شماره 30- ورود نیروهای ویژه به سفارت از طریق پنجره‌های پشتی سفارت

فرار سیم هریس یکی از گروگان‌ها به دستور پلیس

فرار سیم هریس یکی از گروگان‌ها به دستور پلیس

فرار سیم هریس یکی از گروگان‌ها به دستور پلیس

تصویر شماره 31 و 32 و 33- فرار سیم هریس، خبرنگار بی.بی.سی که یکی از گروگان‌ها بود به دستور پلیس از طریق بالکن‌ها (5 می 1980م)

فیلم 2 - حمله s.a.s به سفارت و شهادت علی اکبر صمدزاده در حین عملیات نجات

اما با این حال یکی از تروریستها به نام «علی فوزی بداوی نژاد (نجاد)» خود را در میان گروگان‌ها مخفی کرد و خود را از آنها جا زد. لذا توانست با دیگران از سفارت خارج شود و بلافاصله توسط افراد، شناسایی شده و دستگیر شد. یکی از پلیس‌‌ها او را می‌گیرد و به قصد اینکه او را در ساختمان با شلیک گلوله بکشد به سمت ساختمان می‌برد که به او یادآوری می‌شود که این تصاویر در حال ضبط است. لذا دکتر افروز ادعا می‌کند که این نیز از دیگر دستاویزهای ایران است که این تروریست را چون در مقابل دوربین‌ها قرار گرفت نکشتند وگرنه دستور قطعی کشتن همه‌ی تروریست‌ها بود!

دستگیری علی فوزی نژاد یکی از تروریست‌ها پس از خروجش با گروگان‌‌ها دستگیری علی فوزی نژاد یکی از تروریست‌ها پس از خروجش با گروگان‌ها

تصویر شماره 34 و 35- دستگیری تنها تروریست باقی‌مانده، علی فوزی بداوی نژاد، پس از آنکه خود را در میان گروگان‌ها پنهان کرده و از سفارت خارج می‌شود (5 می 1980م)

پوشش همه روزه خبرنگاران از واقعه گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

تصویر شماره 36- پوشش خبری خبرنگاران از تمام واقعه گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

اما نکته آنکه با ورود مامورین به ساختمان در اتاقی که دکتر افروز حضور داشتند، نگهبان اتاق (علی فوزی بداوی نژاد) شروع به شلیک کرده تا همه (گروگان‌گیرها) را بکشد که در این حال چند تیر به پای دکتر افروز و چند تیر به شهید بزرگوار علی اکبر صمدزاده که یکی از دانشجویان بود، برخورد کرده و به فیض شهادت نائل می‌گردد (ایشان نیز همچون شهید سید عباس لواسانی تازه به سفارت آمده تا در بخش خبر به سفارت کمک کنند). دکتر افروز اضافه می‌کند که البته ما نمی‌دانستیم که ایشان شهید شده؛ دو روز بعد فهمیدیم که شهید و عامل قتل او به جهت تاخیر در بردن به بیمارستان، پلیس انگلیس شد. چرا که نگذاشتند ببینیم چه خبر است. احمد دادگر فلج شد (آقای احمد دادگر نیز که از مسئولین بخش پزشکی سفارت بود با ضرب شش گلوله، فلج شدند، اما به حیات خود ادامه دادند) و آقای رضایتی (این اسم در تحقیقات ما ناشناخته است) هم سکته قلبی کرد. در عین حال چند تن دیگر هم بسیار زخمی شدند.

شهید علی اکبر صمدزاده

تصویر شماره 37- شهید علی اکبر صمدزاده از کارمندان سفارت در بخش دانشجویی که به بخش سفارت آمده در بخش خبر فعالیت می‌کردند.

پیکر پاک شهید علی اکبر صمدزاده

تصویر شماره 38- پیکر پاک شهید علی اکبر صمدزاده پس از شهادت و کالبد شکافی

بعد‌ها نیز گفته شد کماندوهای S.A.S تروریست‌های زخمی را تیر خلاص زده‌اند و این موضوع احتمال قتل علی اکبر صمدزاده توسط پلیس بریتانیا را مطرح کرد. پیکر شهید علی اکبر صمدزاده، حداقل به مدت دو شبانه روز پس از شهادت، در محل سفارت به همراه جسد دو تروریست، باقی ماند و در آتش‌سوزی بعدی سفارت و ریزش سقف آسیب زیادی دید؛ اما حتی پس از خروج جسد از سفارت نیز کالبد شکافی دقیقی برای تشخیص علت شهادت وی انجام نشد.

اجساد تروریست‌ها و شهید علی اکبر صمدزاده که در سفارت باقی مانده‌اند

تصویر شماره 39- اجساد باقی مانده در سفارت ایران  (6 می 1980)

خارج کردن اجساد داخل سفارت پس از دو روز

تصویر شماره 40- خارج کردن اجساد داخل سفارت پس از دو روز (7 می 1980)

همزمان با واقعه شش روزه، شهروندان ایرانی مقیم انگلیس، دست به تظاهرات زده و به صورت کاملا مسالمت آمیز و صرفا با شعار، حمایت خود را از انقلاب اسلامی و امام خمینی (رحمه‌الله ‌علیه) اعلام کردند و خواستار تحویل دادن شاه به ایران برای محاکمه و همچنین رهایی گروگان‌‌ها از دست تروریست‌ها شدند. برگزاری نماز جماعت نیز در چند خیابان دورتر از سفارت ایران، مورد توجه رسانه‌های انگلیسی قرار گرفت. همچنین همزمان برخی شهروندان انگلیسی نیز همزمان، تظاهراتی، هم به جهت حمایت از بریتانیا و آمریکا و هم آزادی سه گروگان انگلیسی انجام دادند. این تظاهرات، خود فضای تنشی گروگان‌گیری را نیز تشدید می‌کرد.

تیتر یک روزنامه جمهوری اسلامی در رابطه با تظاهرات مقابل سفارت ایران در لندن

تصویر شماره 41- تیتر یک روزنامه جمهوری اسلامی مبنی بر تظاهرات مقابل سفارت ایران در لندن (3 می 1980)

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی در مقابل سفارت ایران در لندن و خواسته تحویل دادن شاه به ایران

تصویر شماره 42- تصویر یک موافق انقلاب اسلامی و خواستار تحویل دادن شاه فراری توسط کارتر برای محاکمه قانونی وی

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و تحویل دادن شاه در لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و تحویل دادن شاه در لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و تحویل دادن شاه در لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و تحویل دادن شاه در لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و تحویل دادن شاه در لندن

تصویر شماره 43 و 44 و 45 و 46 و 47- تظاهرات انقلابیون مقیم انگلیس و حمایت از انقلاب اسلامی و گروگان‌های سفارت ایران در لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و قرائت نماز جماعت در خیابان‌های لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و قرائت نماز جماعت در خیابان‌های لندن

تظاهرات موافقان انقلاب اسلامی برای آزادی گروگان‌ها و قرائت نماز جماعت در خیابان‌های لندن

تصویر شماره 48 و 49 و 50- برگزاری نماز جماعت در حین تظاهرات‌های چند روزه انقلابیون مقیم انگلیس در خیابان روبه روی سفارت و میدان پرینسس گیت که توجه رسانه‌های انگلیسی را به خود جلب کرد.

تظاهرات مخالفان انقلاب اسلامی و یا آزادی خواهان گروگان‌های انگلیسی در لندن

تظاهرات مخالفان انقلاب اسلامی و یا آزادی خواهان گروگان‌های انگلیسی در لندن

تظاهرات مخالفان انقلاب اسلامی و یا آزادی خواهان گروگان‌های انگلیسی در لندن

تصویر شماره 51 و 52 و 53- تظاهرات همزمان مخالفان انقلاب اسلامی و حامیان آمریکا و انگلیس و با خواسته‌های آزادی گروگان‌های انگلیسی واقع در سفارت ایران و همچنین گروگان‌های آمریکایی در ایران بر اثر تسخیر لانه جاسوسی

در نهایت قائله گروگان‌گیری سفارت ایران پس از شش روز با دو شهید، و چند زخمی به پایان رسید.

فیلم 3 - گزارش انتقال گروگان‌های زخمی به بیمارستان و تظاهرات‌ها

 


بلافاصله بعد از اتمام درگیری و نجات گروگان‌ها و بردن زخمی‌ها به بیمارستان، در کنار محوطه سفارت، ویلیام ویتلاو، وزیر امورخارجه، شخصا به مصاحبه با مطبوعات پرداخت. او به دولت محافظه کار توصیه کرد تا سفیر بریتانیا، شخصا حامل دو نامه از سوی مارگاریت تاچر، نخست وزیر آن کشور به رهبران ایرانی شود. دیگر توصیه‌های وزارت خارجه افزایش کارکنان سفارت بریتانیا در تهران و آغاز یک تلاش جدید برای جلب حمایت کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها، برای کمک به ایجاد فشار بیشتر، به ایران برای آزاد کردن گروگان‌های آمریکایی بود. در گزارش وزارت امورخارجه انگلیس تاکید شده بود که: «ما باید از خشنودی و تشکر ایرانی‌ها از نتیجه راضی کننده‌ی ماجرای اشغال سفارت، بهره‌برداری کنیم.»

مصاحبه سرپلیس با خبرنگاران بلافاصله بعد از اتمام عملیات نجات در محوطه بیرونی سفارت

تصویر شماره 54- مصاحبه بلافاصله سر پلیس انگلیس، و وزیر امور خارجه انگلیس، ویلیام ویتلاو، در محوطه مقابل سفارت ایران در لندن، پس از اتمام عملیات نجات گروگان‌ها و اتمام قائله گروگان‌گیری (5 می 1980)

ویلیام ویتلاو در حال رفتن به مصاحبه بعد از اتمام عملیات نجات

تصویر شماره 55- ویلیام ویتلاو، وزیر امور خارجه انگلیس، درحال رفتن به مصاحبه پس از اتمام قائله گروگان‌گیری (5 می 1980)

دکتر افروز در بیمارستان پس از اتمام عملیات نجات گروگان‌ها

تصویر شماره 56- دکتر غلامعلی افروز کاردار وقت سفارت ایران در لندن در بیمارستان پس از اتمام عملیات نجات

انتقال گروگان‌ها از مقابل سفارت پس از چند روز

تصویر شماره 57- انتقال گروگان‌های سفارت ایران در لندن از مقابل سفارت پس از چند روز

بر این اساس، و با توجه به طرح دیدگاه‌های امید بخش از طرف رییس جمهور ایران (بنی صدر) در دفاع از ضرورت آزاد کردن بی‌درنگ گروگان‌های آمریکایی، مارگاریت تاچر از شرایط پیش آمده‌ی ناشی از خاتمه‌ی ماجرای سفارت ایران استفاده کرد و تصمیم به نگارش نامه‌هایی مستقیم، خطاب به امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) و بنی‌صدر برای آزادی گروگان‌های آمریکایی گرفت.

تاچر در نامه‌ای با انشایی کاملا حساب شده به رهبر انقلاب ایران تاکید کرد که به هیچ وجه قصد پیوند زدن بین دو حادثه گروگان‌گیری در تهران و لندن را ندارد. «با این همه از امام خمینی ... می‌خواهم که برای نشان دادن حسن نیت به مردان شجاعی که جان خود را برای آزادی گروگان‌های ایرانی به خطر انداختند و شکرگزاری به خداوند برای حفظ ایمنی گروگان‌های ایرانی، دستور آزادی گروگان‌های آمریکایی را صادر کنند.»

مارگاریت تاچر نخست وزیر وقت انگلیس

تصویر شماره 58- مارگاریت تاچر نخست وزیر وقت زن دولت انگلیس که پس از پایان این قائله به او لقب زن آهنین داده شد، چرا که هر آنچه می‌خواست در رابطه با این ماجرا اتفاق بیفتد، رخ داد.

گراهام، سفیر بریتانیا که در زمان نگارش این نامه در ایران حضور نداشت، شخصا برای ابلاغ نامه به امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) از طریق بنی‌صدر، از لندن به تهران بازگشت. گراهام در روز 8 می 1980، (۱۸ اردیبهشت) در دیدار با رییس جمهور ایران گفت: که این نامه کاملا شخصی است و لندن برای ارسال آن نه توسط آمریکایی‌ها ترغیب شده و نه با آنها مشورت کرده است. گراهام همچنین، مراتب تاسف و تسلیت رسمی لندن در مورد گروگان‌گیری، اشغال سفارت و کشته شدن دو تن از دیپلمات‌های سفارت را به دولت ایران ابلاغ کرد و ضمنا از زنده ماندن اکثر گروگان‌ها ابراز خوشوقتی کرد. بنی صدر نیز در پاسخ، پیام تشکری از این بابت برای مارگاریت تاچر نخست وزیر بریتانیا فرستاد. ولی امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) در این باره پاسخی به تاچر ندادند.

پس از این ماجراها علی فوزی بداوی نژاد را که جان سالم به در برده بود در دادگاهی غیر علنی و نمایشی و بدون اجازه برای حضور نمایندگان ایران، در مقابل قاضی اعتراف کرد که در بغداد فریب خورده و از کرده خویش پشیمان است. همچنین به هدایت عملیات از بغداد و سازماندهی آن در لندن توسط یک افسرِ عراقیِ ارتشِ بعث، به نام «سامی محمدعلی» با نام مستعار «روباه» برعهده داشته است. هنگام ورود این 7 نفر به لندن، یک زن اروپایی نیز ایشان را همراهی می‌کرده است.

علی فوزی بداوی نژاد یکی از تروریست‌ها در حبس

تصویر شماره 59- علی فوزی بداوی نژاد تنها تروریست نجات پیدا کرده از ماجرای گروگان‌گیری در بند پلیس

مغز متفکر مهاجمان سفارت ایران در لندن شناسایی شد

تصویر شماره 60- شناسایی شدن مغز متفکر مهاجمان به سفارت ایران در لندن، با اعتراف علی فوزی بداوی نژاد

علی فوزی بداوی نژاد که در هنگام گروگان‌گیری تنها ۲۳ سال سن داشت، به حبس ابد محکوم شد. او پس از چند بار تقاضای آزادی و رد این تقاضا نهایتا در نوامبر سال ۲۰۰۸ و پس از تحمل ۲۸ سال از زندان، توسط حکومت انگلیس از زندان به شرط عدم مکالمه با هیچ فرد ایرانی آزاد شد و توسط دولت انگلیس به عنوان یک شهروند انگلیسی شناخته شد. او الان به صورت مخفیانه و با هویتی دیگر در انگلیس به زندگی منحوس خود ادامه می‌دهد.

علی فوزی بداوی نژاد تروریستی که جان سالم به در برده بود   علی فوزی بداوی نژاد تروریستی که جان سالم به در برده بود

تصویر شماره 61 و 62- علی فوزی بداوی نژاد، تنها تروریستی که جان سالم به در برد، پس از گذراندن 28 سال از حکم حبس ابد خویش، آزاد شده و به زندگی نحس خود در جنوب لندن ادامه می‌دهد، درحالی که شهروند انگلیس به شمار می‌رود.

همچنین پس از اتمام ماجرای گروگان‌گیری، به تریور لاک که افسر پلیس امنیت خاطی سفارت بود و محل ماموریت خود را به صورت غیر قانونی ترک کرده بود، به عنوان یک قهرمان شناخته شد و به او مدال جرج، دومین افتخار مدنی انگلستان به خاطر رفتار او در هنگام محاصره و مقابله با عون داده شد. همچنین از طرف مجلس عوام انگلیس نیست از وی تقدیر گشت.

تریور لاک پلیس خاطی سفارت در حال گرفتن مدال جرج انگلستان

تصویر شماره 63- تریور لاک، پلیس امنیت خاطی سفارت ایران در لندن، در حال گرفتن مدال جرج، دومین افتخار مدنی انگلیس پس از مدتی

تریور لاک پلیس خاطی سفارت در حال گرفتن تقدیرنامه از مجلس عوام

تصویر شماره 64- تریور لاک، پلیس امنیت خاطی سفارت ایران در لندن، در حال گرفتن تقدیر نامه از مجلس عوام انگلیس در سال 1981 م

جان مک آلیس سر تیم نیروهای مخصوص هوایی ارتش انگلیس، به جهت موفقیت در آزادسازی گروگان‌ها، پس از این جریان، مفتخر به سمبل شجاعت و تبدیل به قهرمان ملی در میان مردم انگلیس گشت. وی در سال 1390 هـ.ش درگذشت.

جان مک آلیس سر تیم عملیات نیروهای ویژه

تصویر شماره 65- جان مک آلیس، قهرمان ملی انگلیس به جهت موفقیت وی به عنوان سرتیم عملیات نیروهای ویژه s.a.s که توانست این عملیات را به خوبی انجام دهد.

جان مک الیس قهرمان ملی انگلیس، سرتیم عملیات نیروهای ویژه برای آزادی گروگان‌های سفارت ایران در لندن

تصویر شماره 66- جان مک آلیس، قهرمان ملی انگلیس به جهت موفقیت وی به عنوان سرتیم عملیات نیروهای ویژه s.a.s، که در سال 1390 درگذشت.

ساختمان سفارت ایران نیز در این جریان آسیب شدیدی دید و دولت انگلیس از تعمیر آن تا مدتی، در حالی که ایران تقاضای بازسازی را داشت، انجام نداد و اقدام مقابل به مثل ایران را نسبت به سفارت انگلیس در ایران که از ابتدای انقلاب تخریب شده بود، خواستار شد و بالاخره با توافق دو دولت مبنی بر پرداخت خسارت وارده بر سفارت‌ها از جانب هر دولت، تعمیر و اصلاح آنها آغاز شد. در دسامبر 1993 م سفارت ایران مجدد فعالیت خود را در لندن آغاز کرد.

سفارت ایران پس از اتمام عملیات نجات گروگان‌ها

تصویر شماره 67- باقی مانده سوخته ساختمان سفارت ایرن در لندن (5 می 1980 م)

بازسازی سفارت ایران در لندن بعد از چند سال

تصویر شماره 68- آغاز بازسازی سفارت ایران در لندن

فیلم 4 - بازگشایی سفارت ایران در لندن پس از 13 سال

پرونده ماجرای حمله به سفارت ایران در لندن در مورخ 10 اردیبهشت سال 1359، همچنان توسط وزارت امورخارجه در حال پیگیری است و تا مشخص نشدن تمام ابعاد ماجرا، کوتاهی در این زمینه، اجر شهدای عالیقدر انقلاب اسلامی را پایمال خواهد کرد. لذا از مسئولین این امر، تقاضای جدی بر پیگیری دقیق و مسرانه داریم.

 


تشییع و دفن شهید سید عباس لواسانی و شهید علی اکبر صمدزاده

پس از مدتی، در دوشنبه روزی (احتمالا دوشنبه 22 اردیبهشت 1359)، پیکر پاک و مطهر دو شهید عالیقدر دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، پس از تشییع آن از محلی به نام المپیا تا مسجد امام در لندن، به تهران بازگردانده شد و تشییع با شکوهی از این دو شهید گرانقدر به عمل آمد. پیکر پاک شهید سید عباس لواسانی در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران در قطعه 24، ردیف 25، شماره 37 به خاک سپرده شد.

تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در لندن

تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در لندن

تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در لندن

تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در لندن در شهر تهران

تصویر شماره 69 و 70 و 71 و 72- تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در لندن از محلی به نام المپیا تا مسجد امام لندن (12 می 1980 م)

تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در لندن در تهران

تصویر شماره 73- تشییع پیکر دو شهید دیپلمات سفارت ایران در تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (23 اردیبهشت 1359)

مدفن شهید سید عباس لواسانی در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران    مدفن شهید سید عباس لواسانی در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران

تصویر شماره 74 و 75- مدفن مطهر شهید سید عباس لواسانی در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران

 


گزارشات تکمیلی گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

1. اسامی و سمت‌‌ها و وضعیت گروگان‌ها

جدول اسامی گروگان‌های سفارت ایران در لندن

2. مصاحبه با دکتر غلامعلی افروز، کاردار سفارت ایران درباره اتفاقات گروگان‌گیری

3. روزنگار نیروی ویژه هوایی ارتش بریتانیا (S.A.S) از اتفاقات گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

4. اشغال سفارت ایران در لندن در سال ۱۳۵۹ به روایت اسناد آرشیو ملی بریتانیا

5. مصاحبه با آقای احمد دادگر، مسئول بخش پزشکی سفارت ایران درباره اتفاقات گروگان‌گیری

6. مصاحبه با برادر شهید سید عباس لواسانی، مرحوم آیت الله سید کاظم لواسانی (رحمه‌الله‌علیه)

 


مستندها و فیلم‌های مرتبط با این جریان

  • مستند:

فیلم 5 - مستند گزارش یک گروگان گیری (کاری از دفتر نمایندگی صدا و سیما در لندن)

فیلم 6 - مستند زبان اصلی کل واقعه گروگان گیری سفارت ایران در لندن

فیلم 7 - گزارش مجله خبری، مصاحبه دکتر غلامعلی افروز از ماجرای گروگان گیری سفارت ایران در لندن

فیلم 8 - گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و مصاحبه دکتر غلامعلی افروز از اتفاقات سفارت ایران در لندن

  • فیلم سینمایی:

فیلم سینمایی 6Days، ساخته کشور انگلیس در سال 2017 به کارگردانی  Toa Fraserبه این ماجرا می‌پردازد. در باره این فیلم نیز می‌توان گفت که بر اساس گزارش نیروهای ویژه ارتش هوایی انگلیس، نوشته شده و همزمان با مظلوم نمایی تروریست‌ها قصد تخریب حکومت ایران اسلامی نیز در آن مشهود است، همچنین برخی حقایق در این فیلم مخفی گذاشته شده که به طور مثال می‌توان به شهادت علی اکبر صمدزاده اشاره کرد. همچنین سهل انگاری‌های پلیس امنیت و دولت انگلیس و نقش ایشان را در بروز آن نشان نداده و گفته‌های شاهدان عینی این ماجرا چون آقای دکتر غلامعلی افروز تفاوت‌هایی را در چشم خواهد آورد. در آخر و سکانس‌هایی که مذاکره کننده با سلیم صحبت می‌کند کاملا مشخص است که این افراد از اینکه تروریست‌ها را کشتند در دل ناراحت‌اند ولی در ظاهر قهرمانی در این داستان هستند و در واقع مقصر اصلی این اتفاق را به صورت غیر مستقیم خود ایران معرفی می‌کند. در این فیلم تنها گزارش‌های خبرگزاری‌های انگلیسی که در آخر فیلم قرار دارد واقعی هستند و بقیه فیلم بازسازی ماجرا است. علاقه مندان می‌توانند از طریق لینک زیر به تماشای این فیلم بپردازند (البته خواندن مطالب این صفحه و دیدن فیلم در مرحله بعدی توصیه می‌‌شود تا اشکالات فیلم را نیز دریابید):

فیلم سینمایی 6 روز، ماجرای گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن

 فیلم سینمایی 6Days با زیرنویس فارسی

 

 


منابع

  • کتاب:

1. طنین روحانی در زندگی خاندان لواسانی، سید ابراهیم لواسانی، 1384، نشر تکسوار حجاز

2. آنکه جسارت دارد پیروز می‌شود: قهرمانان نیروی ویژه ارتش بریتانیا، ترجمه بابک واحدی، 2008، Osprey Publishing

Who Dares Wins: Special Forces Heroes of the SAS (General Military)

3. خرمشهر در جنگ طولانی، مهدی انصاری، محمد درودیان، هادی نخعی، 1387، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز تحقیقات جنگ

4. بازخوانی اشغال سفارت ایران در لندن، روزنامه‌های ایران، انقلاب اسلامی، کیهان

  • مصاحبه:

1. مصاحبه با برخی اعضای خانواده محترم شهید سید عباس لواسانی

  • سایت:

1. ویکی پدیا: عبارات اصلی: Iranian Embassy siege، گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن و کلمات وابسته به متن: مارگاریت تاچر، جبهه دموکراتیک خلق عربی اهواز، پان عربیسم، جنگ ایران و عراق، عملیات طبس، غلامعلی افروز، گروگان‌گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا، نیروهای ویژه هوایی ارتش انگلیس

Embassy of the United Kingdom, Tehran - Wiliam Whitelaw, 1st Viscount Whitelaw - Special Air Service

2. رجا نیوز، مصاحبه با دکتر افروز «ناگفته‌های غلامعلی افروز از شش روز گروگان‌گیری»، 11 اردیبهشت 1395، www.rajanews.com

3. خبرگزاری تسنیم، مصاحبه با دکتر افروز «ناگفته‌هایی از جنایت انگلیس در حمله تروریستی به سفارت ایران در لندن»، 10 اردیبهشت 1393، www.tasnimnews.com

4. سایت تاریخ ایرانی، مطالب «سفارت ایران در لندن اشغال شد» و «اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359به روایت اسناد آرشیو ملی بریتانیا»، 21 بهمن 1389، پژوهش مجید تفرشی، www.tarikhirani.ir

5. برنا نیوز، مطلب «قهرمان انگلیسی ماجرای گروگان‌گیری سفارت ایران در لندن درگذشت»، 8 شهریور 1390، www.borna.news

6. خبرگزاری فارس (قطره)، مصاحبه با برادر شهید سید عباس لواسانی: «رژیم سلطنتی در حمله به سفارت ایران در لندن همکار تروریست‌ها بود»، 11 آذر 1390، www.ghatreh.com

 


از نظرات و اطلاعات بیشتر، پیشنهادات و انتقادات و یا اصلاحیه‌های شما و یا خاطرات شهید استقبال می‌کنیم ...

 

 

نظرات  (۱)

سلام،،شهید عباس لواسانی فرزند هم داشتند؟

پاسخ:
سلام علیکم
با عرض پوزش فراوان جهت تاخیر در پاسخ شما، نخیر ایشون مزدوج نشده بودند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی